بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

۶۷


سیدمحمد خاتمی، شریف ترین رجل سیاسی تاریخ ملت ایران، در شصت و هفتمین سال روز تولدشان فرمودند:

اگر سالروزهای تولد به این معنا باشد که

انسان به مرگ بیاندیشد و احساس کند یک گام به مرگ نزدیک‌تر شده

و به خود بیاید و بتواند خودش را احساس کند

و اگر قدرت دارد، در صدد اصلاح وضع جامعه باشد،

خیلی مبارک است.

وگرنه،

برای یک سال نزدیک شدن به مرگ

  نباید جشن گرفت.

نظرات 22 + ارسال نظر
پارسا شنبه 8 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:26

فکر میکنم کمتر کسی باشه که خاتمی رو دوست نداشته باشه طرز فکرشو دوست دارم ...در ضمن اگه کت شلوار بپوشه خیلی خوش تیپ تر میشه تولدش هم مبارک

آقای خاتمی گاهی که به خارچ می رفتند کت و شلوار می پوشیدند. البته نه در دوران ریاست جمهوری.

ابوغریب بخارائی شنبه 1 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:29

پسر بلن گوربیاراینجاکاردارم!میخوام اینه خوب جابندازم!
چیزه(به فتح زا)اینه(به فتح نون)خودشه(به کسردال و فتح شین)
میخواستم بگم درازمنه ی قدیمه(به فتح قاف)دربلادسلطان صاحبقران ودرباراون عزیزدردانه ی قجری سیاست مختص بودبه
یک دسته دستمال به دست که روسوفیل (روس دوست)بودندوبه(بله قربانف)مشهورویک دسته اینگریزوفیل(انگلیس دوست)بودندنظربه تاراج منقولات تاریخی وانتقالش به موزه ی بریتانی آنهاراارباب بریششان گوزیوم مینامیدنداین بودکه (شریق ترین!)سیاستمداران را(دمرودخلو)میفرمودند.حتماازسرانجام حضرات امیرکبیروروحی وکرمانی وستارخان خودمان ومصدق دراخبارات خوانده اید.اینهاشریف ترین بودندولاکن شریف ترین افاقه نکردبی هیچ نق ونوقی رفتندآنجاکه عرب نی انداخت.امابعدترسیاست چی های داخلی درممالک محروسه درس (مادرقحبگی)راچنان ازروس وانگریزآموختندکه دیگر نیازی به وجودآنهانبود.این سیاستمندان را (داخلفی)گویند.به نهیجی که بدون داشتن صفت (ترین)درمعادلات قدرت قربانشان بروم بیشترین سهم رادارند.سخن آخراینکه درعلوم سیاسیه آنطورکه درنظامیه ی بغدادبه ما آموزانده اند.برای ارزیابی ووزن کشی سیاسی /سیاست چی رامیبرندروی قپان توزین قدرت هرکدام (ته قوی تروسنگین تر)بوداوراقوی ترمیخوانند.صفات سیاستمدارهم همانطورکه دررساله ی قبلی آمد(شریف وخوب و...)نیست.صفات به زیرک!محیل !وچاچولباز!زرنگ!ومفت بر
و...چیزهاواینهاتعارفش به تعریف درمی آید.آنچه درقلوب انسانهای شریف میگذردپیذاکردن شریف ترین سیاستمدارنیست بلکم یافتن وساختن قوانینی است که سیاستمدارراازآسمان به زیرکشیده وآن را به استخدام نوکری خوددرآورند.سیاستمداراگرشریفش هم باشدسیاستمداریست که ازطرف مردم به طورموقت به نوکری استخدام میشودیادمان باشدکه بااین نوکرفرق نمیکندیا کلفت نباید حتی قهوه نوشیدکه جکما گفته اندچون باچاکران ونوکران به عیش ونوش نشینی ازاتاق خوابت سردرمی آورندسردرآوردنی
پسربیاای بلن گوروردار

بلا نسبت قهوه هم اگر تلخ باشد که می رویم به زمان جهانگیرشاه.

ب شنبه 1 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:33

فقط مماشات سید ضد حالی شد تاریخی باقی ترین است

سارا خانوم شنبه 1 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:08 http://sokotamazrezayatnist.blogsky.com

سلام رفیق
تولدش مبارک
یادمه روزی که اولین بار دیدمش.........جیغ کشیدم از شدت هیجان
حس کردم نفسی تازه.........هوای تازه........یک چیز تازس......واسه سرزمین مرده من.........
واسه ایرانم.............
اخ................دلوم هوای اون روزا رو کرده
نمیدونم چی شد
کاش به جای شرافت.......کمی هم سیاست داشت
ولی شرافت و سیاست.........با هم نمیگنجن.......
من دوستش دارم
من عاشقشم............صداشو.........رفتارشو........
با همه وجود..........میگم این مرد با همه فرق داره........میدونم میتونه..........اگر یک دست نباشه....
به امید روزی که همه ایرانیها.......شرافت رو بفهمن.......دست از این نمک به حرومی بودن بردارن......امروز با اینن.........فردا جبهه مقابل.......
امروز دل خوش پلو خورشت این حزب.........فردا جیره خوار........
ولش.............ما را چه به این حرفا
این اقا رو عشق است.........

این آقا رو عشق است..... تولدش مبارک.

شمس جمعه 30 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 16:40

شریف یعنی تو یعنی بابک یعنی همه دخترکان میهنم یعنی همه اعضای کلوپ فتنه یعنی همه به
غیر انها که لباس ۱۰۰۰ سال پیش میپوشند
شریف ترین هم نداریم در انتخاب الفاظ دقت نکنی باهم درگیر میشیم و الخ

من که سرم درد می کند برای درگیری. ترین داریم. خوبش را هم داریم. این جوری مثلن فرقی بین فیلم های داریوش مهرجویی و بهمن فرمان آرا نیست، چون هر دو شریفند؟ یا بین کتابهای صادق خان چوبک و صادق خان هدایت؟
داریم. ترین داریم. هم فیلم و هم کتاب و هم ........ سیاستمدار

ابوغریب بخارائی پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 13:27

سلام
درشهروارونه رجل سیاسی معنی خاصی دارد:
کسی(به فتح مشکوک کاف)است که پائین کوچه برادرش رامیکشدوبالای کوچه برایش حجله تزئین میکندودسته ی عزاداری راه می اندازدراه انداختنی.درچنین شهری پسوند
صفت عالی(ترین)پیشوندخاصی داردکه باآن برادرکشی ترکیب موزون ومعنی داری میسازدبگذریم که درشهرهای ناوارونه هم
سیاست چی هابه طبل شهریارماکیاول میکوفنداین نه به خوی خصلت فردی ونه به فضیلت انسانی ارتباط دارد.سیاست یحنی!
کسب قدرت ازراه های ممکن(بخوان راههای ممکن وغیرممکن)
بااین حساب میشودحدیث مفصل ازمجمل خواندخواندنی.امابااندکی تامل وتحمل میشودنتیجه گرفت که اگر
هرکجای عالم (شریف ترین رجلی)پابه عرصه ی سیاست بگذارد
(شریف ترین)میشودسنگ بنای نابودی یاخانه نشینیش.اگراین قاعده مستثنائی داشته باشددولت چنان رجلی دولت مستاجل است.چون رنگین کمانی درافق دیده میشودوجزیادی ازو باقی نمیماند.میشودبه چنین نامی دل خوش داشت ولی درمعادلات
قدرت سهمی نخواهدداشت که گفته اندشیطنت کارشیطان است.
پسرخسته شدم بیاای بلن گورابردار

چشم. پسر بلو گونه آقاره بردار.

حسام پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:49 http://hessamm.blogsky.com

البته که بازرگان هم مرد شریفی بود. مقایسه این دو نفر کار خیلی سختیه. اما اگر در نظر بگیریم که بازرگان کمتر از یکسال سمت رسمی سیاسی در این مملکت داشت، کفه ترازو به نفع خاتمی بالاتر می ره.

به نظر من نمی شه کاری که کسی در ۹ یا ۱۰ ماه انجام داده رو با کارهای هشت ساله کسی که سمت رسمی داشته و باز هم شریف مونده مقایسه کرد.

بازرگان بعد از ۹ ماه استعفا داد. اما بعد از اون همیشه تلاش کرد به نوعی وارد مجلس یا ریاست جمهوری بشه که به غیر از یک دوره هیچ وقت موفق نشد. شاید اگر در دوره ای رئیس جمهور بود و در یک مقطع چهار ساله کارش رو و شریف موندش رو محک زده بود، می تونستم راحت تر با خاتمی مقایسه اش کنم.

یه شکلی از این جواب رو در کامنت روزبه من هم نوشتم.

سروی پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:15 http://www.sarvi.ir

به قول شاملو عزیز :

آه، تو می‌دانی
می‌دانی که مرا
سرِ بازگفتنِ بسیاری حرف‌هاست.

هنگامی که کودکان
در پسِ دیوارِ باغ
با سکه‌های فرسوده
بازی‌ کهنه‌ی زندگی را
آماده می‌شوند.


مخصوصن ، این قسمتش رو تقدیم می کنم به مرد شریفی که دوستش دارم ؛ مردی که رئیس جمهورم بود :
ماندن
آری
ماندن
و به تماشا نشستن
آری
به تماشا نشستن
دروغ را
که عمر
چه شاهانه می‌گذارد
به شهری که
ریا را
پنهان نمی‌کنند
و صداقتِ همشهریان
تنها
در همین است.

چه شعر قشنگی اینجا نوشتید.

روزبه پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:09 http://hazrat-eshgh.com

هیچ کس. باور کنید هیچ کس.
گفتم که من با واژه ها معنای اونها مشکل دارم. " ترین" جایی برای هیچ حرفی از من نمی ذاره. هیچ.

کیانوش آسا
سهراب اعرابی
ناصر امیرنژاد
اشکان سهرابی
محسن روح الامینی
ندا آقاسلطان
بهنود شجاعی
رامین پوراندرجانی
محمد کامرانی
خسرو روزبه
پرویز مشکاتیان
فریدون فروغی
داریوش اقبالی
بهرام بیضایی
ناصر تقوایی
بهمن فرمان آرا
امیر نادری
داریوش مهرجویی
فرهاد مهراد
احمد شاملو
صادق چوبک
فریدون مشیری
مهدی اخوان ثالث
فروغ فرخزاد
احمد کسروی
حسینعلی منتظری
فریدون فرخزاد
محمدرضا شجریان
ایرج بسطامی
کیهان کلهر
کوروش یغمایی
سوسن تسلیمی
محسن نامجو
گلشیفته فراهانی
حمیدرضا سمندریان
مهران مدیری
اکبر رادی
حسین پناهی
هادی صداقت
و و و ...

و همه آنهایی که حتا برای یک لحظه "شریف" شدن در سیاست و بوم شان « نام را، بدون سپر خواستن»....

حالم خوش نیست یه چی گفتم
می خوای دیکتاتوری تاییدشم نکن. برای کسی ننوشتم. برای خودتون بود.

تمام لیست تو درست. می شود میلیونها نفری هم که در جنگها شهید شده اند را به لیست اضافه کرد. من نگفتم آقای خاتمی شریف ترین انسان ایرانی در طول تاریخ بوده است که. در تاریخ و در عمل یک چیز را نباید دست کم گرفت و اصل کار هم در اینجاست. تمام این بزرگانی که نام بردی هیچ وقت در مقام رییس جمهور یا شاه و در مسند قدرت نبوده اند. باید در این آزمون هم شرکت می کردند و این کار نشده.
شریف ترین انسانها وقتی به قدرت می رسند شاید دیگر آنچه که بوده اند نباشند.
سیدمحمدخاتمی از میان کسانی که در تاریخ ایران در آزمایش قدرت شرکت کرده اند، سربلند بیرون آمده است. تونستم نظرمو بگم؟

نیلوفر چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 21:49

اینجا گویا عکسی بوده است ولی ما نمیبینیم یک کاری کنید دیده شود ببینیم چیست؟ خواهشا

انگاری در ولایت شما هم یک نوع دیکتاتوری هست. اینجا که ما خودمان به قدرت سر اسلام و مسلمین در مورد این عسک ها فی ل تررررررررررررینگ نداریم. ولی جهت توضیح و به کور چشم فیلترکنندگان وبلاق وزینمان عرض کنیم که عسک سید محمد خاتمی سرور همه سیاستمداران کنونی کشور جلوی یک عدد کیک نشسته اند که یک عدد شصت و هفت هم به شکل شمع روی کیک روشن است و آقام سید محمد به کوری چشم دشمنانش که وبلاق وزینش را هم فیلتر کرده اند دارند به ریش حضرات می خندند.

کامران چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 21:38

حسام جان درسته که خاتمی مرد شریفی است ولی به نظر من شریف ترین رجل سیاسی تاریخ ملت ایران مرحوم مهندس بازرگان بود.

اینو باید حسام جواب بده یا من؟ حسام تو جواب بده. هر چند در نظر من مهندس علاوه بر شریفی کمی تا قسمتی بیشرت نسبت به سید سیاستمدار بود.

روزبه چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 21:13 http://hazrat-eshgh.com

چه واژه قشنگی. "شریف ترین"
شوربختانه کمی گوش ما با این واژه ها مشکل داره.
یا واسش زیادی گنده است که نمی فهمتش یا اینکه وجود خارجی براش نداره!
بهتره من وارد این برهه از یادداشت سبز شما نشوم.
اصلن به احترام همین "سبز" هم که شده من حرف نمی زنم (اصلن حرفی ندارم)

درود بر "شریف ترین وبلاگ نویس جهان"

حالا ما این واژه شریف ترین وبلاگ نویس جهان را می پذیریم. ولی اگر فکر کنی در مورد شریف ترین رجل سیاسی ملت ایران کوتاه آمده ایم، باید بگوییم که عمرن.
خیلی دوست دارم شریف ترین رجل سیاسی تاریخ ایران را در نظر تو بدانم. تفتیش عقاید؟ هیهات من الذله. فکر کردی وبلاق وزین ما در این قد و قواره هم دمکرات نیست؟

ابوغریب بخارائی چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 20:16

سلام
جواب شی بکنیم؟ساده است
راه نجات ازبن بست کوچه ی علی چپ/ اندکی قیقاج وچپ اندرقیچی میطلبدتاباویراژی عقب گردکرده راست شکم رابگیریم
برویم دست راست نرسیده به کوچه ی نسیه بران بپیچیم به دست راست راستقیم برویم تا برسیم به کوچه ی قرض داران
المنت الله من وتو که قرضی نداریم پس یکباردیگربگردیم به دست چپ وراست برویم تا برسیم به کوچه ی تنگ آشتی کنان
آنجاازهم چندین تاماچ آبدارکنیم نه اینکه قهربوده ایم نه فقط به این منظورکه بگوئیم آهای مردم اگرباهم قهریدهنوز کوچه ای به نام آشتی کنان وجوددارد.ازآنجا با لپهای سرخ ازماچ های آبدار
راست شکممان را میگیریم میرویم زیردرختی مینشینیم میگوئیم ومیخندیم واگر ازاغیارخبر نبودتو با دراشغال دانی ضرب میگیری ومن برایت میرقصم رقصیدنی سپس جا عوض میکنیم واینارمن میزنم تو میرقصی خودمیدانی که ترقص گلوراواداربه تقاضای اشربه میکندمیرویم وگلوئی باشربت تازه میکنیم بعد چشممان را میبندیم وخودرا درشونصدسال پیش فرض میکنیم
اله فچرنمیکنم دیگر مسئله ای باشدمیگوئیم وبه ریش روزگارغدارمیخندیم خندیدنی مگر نشنیده ای که خنده برهردردبی درمان دواست
باقی بقایت جانم فدایت

ابوغریب بخارائی چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:46

سلام
دیشب که منجمان مدرسه ی نظامیه ی بغدادذیج نشسته دراحوال ستارگان وسیارات مداقه وملاحظه ومکاشفه میفرمودند
ازوضع مریخ وزحل وناهیدوهمچنین قمری که درعقرب بودخبرآوردندی که به زودی زود سایت شیخ محمد خاتمی قیرگونی میشودقیرگونی شدنی ما البت به چشم خودمان ندیدیم که باورکنیم ولی سحرگاهان که به زوردگنگ برای انجام فریضه ازخواب نازبرخاستانده شدیم گله ای کلاغ مشاهده فرمودیم که به چناربلندمدرسه گردآمده قارقارکنان خبررامی انتشاریدندی اول فکرکردیم یک کالاغ چهل کلاغ است ویرندادیم
ولی اخبارات رسیده ازچین وماچین ویوروپ وانگریزوینگه دنیا
خبررانه تنها تائیدکه تحکیم وتکمیل فرمودند.خلاصه یاشیخ سنبه بس پرزوراست وبسی زوربه فشارآدمی می آورد.خوشا خودم وخودت که:
نه براشتری سوارم
نه چوخربه زیربارم
نه خداوندرعیت
نه غلام شهریارم
الغرض :الهی که بگردم
متاسفانه دلخوش کرده بودیم به طبل رفتیم برطبل بی عاری بکوفیم وداد دل بستانیم که پوست پزطبل بی عاری ازبس براو کوفیده بودند جریده بوده حالا چاره ای نیست جزاینکه بزنیم به کوچه ی علی چپ
باقی بقایت
یاهوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

قیر گونی کردن سایت مبارکشان باشد. خودمان مطالبش را آپ می کنیم. ما را هم قیرگونی کردند یکی دیگر. در ضمن قربانت گردم ما یکی خودمان خیلی وقت است که توی کوچه علی چپیم. ولی اشکال کار در اینجاست که کوچه بن بست است. شی وکنیم؟

حسام چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:07 http://hessamm.blogsky.com

اگر کسی ادعا می کنه کس دیگه ای به غیر از خاتمی می تونه لقب شریفترین رجل سیاسی تاریخ ملت ایران رو داشته باشه بگه چه کسی؟

مصدق؟ امیرکبیر؟ کی؟؟؟

می شه شخصیت سیاسی، مقبولیتش بین نخبگان سیاسی دنیا و تاثیرگذاریش بر سیر تاریخی دموکراسی طلبی ملت ایران رو با هر کس دیگه ای مقایسه کرد تا به همین نتیجه رسید.

من نوشته ام شریف ترین. نه نوشته ام توانا، نه سیاستمدار، نه ... نه..... نه...... بلکه فقط شریف ترین. اینی هم که نوشته بودم معاصر برای این بود که یک درصدی برای کسی گذاشته بودم که تاریخ ممکن بوده در موردش بی مهری کرده باشه. ولی تا جایی که من تاریخ بلدم، شریفتر سراغ ندارم.

حسام چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:49 http://hessamm.blogsky.com

به نظر من هم اگر می نوشتین تاریخ ملت ایران درست تر بود و به واقعیت نزدیکتر.

اینکارو میکنم.

روزبه چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:00 http://hazrat-eshgh.com

"شریف ترین رجل سیاسی تاریخ معاصر ملت ایران" ؟؟؟؟

این دسته گل شما به سید بود واسه جشن تولد یا کلی گفتین؟!

باورم همین است. تازه معاصر را کوتاه آمدم. دلم می خواست بگویم تاریخ ملت ایران. چون شریف تر از او سراغ ندارم.

ابوغریب بخارائی چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 00:04

سلام
درنظامیه ی بغدادالحاج شیخ محمدخاتمی رابیشتریک طلبه ی کوشای مدرسه ی فلسفه میشناسندتارجل سیاسی .مردان سیاسی دردنیای مااینگونه فلسفی سخن نمیگویند.اصلندش شریف ترین آدمهاسیاسی نمیشوندواگرروزی عجوزه ی سیاست بانقاب دوشیزه ای زیبابه سراغشان برودبرآنها همان رود که برباخه رفت.به هرحال مردی که درچنین روزگارسیاهی جرات کندچهره را به چنین خنده ای مزین کندبایددل پرمهروامیدی داشته باشد.امیداست زنده باشدوباشیم تاجشن تولدشونصدسالگیش راباانفاس مستانه معطرکنیم معطرکردنی
یاهوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

الهی من به قربان این نظامیه بغداد بروم که در کلیه امورات جاری و ماری نخسه دارد. داشتنی. از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان، ما هم دل به این خنده خوش کرده ایم. خیلی هم زیاد. البت پر هم بیراه نرفته ایم.

شمس سه‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 15:24

من با ابو شریف مخالفم
راستی ابو شریفو یادته
شرافت با ان لباس بیگانه است
این مرد بد نیست

یادمه. شنیدم که در همان پاکستان که یک وقتی در آن جا سفیر بود، زندگی می کند. در یک مسجد. دور از قیل و قال آنچه که بعدها پیش آمد.

حسام سه‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:54 http://hessamm.blogsky.com

دلم برای حرف زدن هاش تنگ شده.... برای بیست تا جمله بلند و درست که با مخاطبش طوری حرف می زد که ازش ادب و فرهنگ و شخصیت و عقلانیت می بارید.

حیف این مرد بزرگ که در چنین دوره ای از تاریخ به دنیا اومد تا ملت قدرش رو ندونن... و وقتی بفهمن که تا گردن رفته باشن توی ... فرو!

بیست جمله؟ یک جمله. نزدیک شش سال است که هیچ جمله ای که حکایت از فهیم بودن گوینده اش باشه رو نشنیدیم.

فرناز سه‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:17 http://farnaz.aminus3.com/

ایکاش می توانستید با آفتاب و باد دیدار کنید . بشتر با پوست و کمتر با جامه . زیرا نفس (N A F A S ) زندگی در خورشید و دست زندگی در باد است .

جبران خلیل جبران

جوان که بودم هیپی بودم. اخلاقی که برای همشه در وجودم مانده و الان هم یه جواریی هنوز هستم. حداقل در این حدی که نوشتید. مثلن مگر فقط در دیدار با اوباما جوراب بپوشم. کتاب پیامبر مانیفست ما بود. و من چقدر این خلیل را دوست دارم. خلیل کجا و آدونیس کجا. شاعر سوری. که چون امسال نوبل ادبیات را به او نداده اند با خودش قهر کرده و گفته که دیگر شعر نمی گوید!!!!

کمال سه‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 00:38 http://baroonedeltangi.blogsky.com

من عقده ای شدم از دست این شریف ترین رجل سیاسی
خیلی خوشگل حرف می زنه هاا
آدم کفی می کنه که کروبی نکرد
اما ما چشم انتظار موندیم که این سید محمد گل یه حرف بزنه بوی سیاست نده
یعنی میشه؟

نه. نمیشه.
این روزها هر ایرانی هر حرفی که بزنه بوی سیاست میده. سید محمد گل هم به همچنین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد