بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

آوریل ۱۹۱۵

 

نسل کشی ارامنه در آوریل 1915 

این روزها سالگرد نسل کشی ارامنه توسط دولت ترکیه است. نگویید ترکیه سابق. من هم نگفتم ترکیه فعلی. ولی دولت فعلی ترکیه هم تا به امروز هیچ سندی در محکوم کردن این کشتار صادر نکرده است.

هر وقت آوریل می شود به یاد رومان تلخ بدرود آناتولی می افتم. بیان آن چه که بر ارامنه رفته جز در کلمات زیر امکان ندارد.

آن جا که اشاره ای دارد به یکی از افسران ارتش ترکیه، با تسبیحی در دست.

تسبیحی که دانه های آن، نوک پستان های زنان ارمنی است.

پ.ن.

ارامنه شانسی که آورده اند این است که مشکلی با جمهوری اسلامی ندارند و الا بعضی ها کشتار آوریل و این  تصاویر و این رمان را هم انکار می کردند و می گفتند که عکس ها مربوط به یک زلزله است!  مگر هولوکاست را انکار نمی کنند.

نظرات 17 + ارسال نظر
فرشته جمعه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:12 http://freshblog.blogsky.com

توی کلیسای وانک اصفهان عکسهای زیاد و حتی فیلم نسل کشی ارامنه بود .... چقدر فجیه بودن هنوز هم اون عکسی که شکم زن حامله رو دریده بودن یادمه!

چه هولوکاست چه ارامنه چه ایران و چه عراق و کره و ژاپن و .... مظلوم کشی بدترین کاریه می شه در حق خدا کرد!

نیلوفر پنج‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:43

انگار نمیشه نوشید و عربده نکشید . مستی به مست بازیش است وگرنه آدم آب میخوره .اصلا به جنبه هم نیست یکی خوشحال میشه و شادی میکنه یکی هم یاد قرض هاش میافته و گریه میکنه.یکی هم ببخشید بالا میاره و فشارش میافته و باید آمپول تقویتی بزنه تا نمیره .تازه در زمان محمد رضا شاه کسی میگفت که او را به جرم تظاهرات مستانه به کلانتری برده بودند .

بعدش اونجا به پاگون اعلیحضرت قسم خورده بود که پاسبانی که دستگیرش کرده به جرم تضاهرات مستانه به اعلیجضرت توهین کرده و گفته پاگون اعلیحضرت ........... نمی دانم چی؟

نیلوفر چهارشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:46

برای شنیدن اذیت و آزار ارمنی ها چرا راه دوری میروید .همین جا بیخ گوش خودمان در چند دهه پیش از این :

در دوران قاجار در سال 1229 قمری ملا محمد تقی زنجانی پیشنماز یکی از مساجد تهران با مرد مستی مواجه شد . ملا با مریدانش به محلهءارمنی ها حمله کرده خمره های شراب را شکستند.شاه به عنوان اینکه ارمنی ها تحت حفاظت اسلام هستند دستور داد زیان ارمنی ها پرداخت گردد و ملا محمد تقی از تهران تبعید شد.( ص 220 کتاب شیعه چه میگویدو چه میخواهد؟ دکتر رضا نیازمند )

امان از این کسانی که جنبه خوردن ندارند. همه اش آن ها کار را خراب می کنند. در صدر اسلام هم این ها خراب کردند. بابا اگر بی جنبه ای نخور و بیا بیرون عربده کشی بکن.

نیلوفر سه‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 17:59

آفرین جوابت بسیار جالب بود .احسنت

ما مگر تا حالا جواب کم نا جالب داده بودیم؟ هر چه بوده بسیار جالب بوده.
فدا.

ابو غریب بخارائی سه‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 17:14 http://kheyzaran.blogsky.com


ما باز از هر موسیوئی دلمان هوای شمارا میکند:

یک تا(آرمانی)میشوناسیم درفیلم تنگسیر که خودش یک ایرانی را می ارزیدارزیدنی
ونمیشود بگذارم وبگذرم اگرچه گذشتن زیباست که درصحنه ای ادبیات امروز ما که به جبهه ی متحد داخل وخارج منقسم کشتستی نویسنده ی توانا ونامداری میوشوناسیم به نام عباس آقای معروفی خودمان ایشان کتابی بنوشته است واورا سمفونی مردگان نام کرده.اگرچه ایشان خود نویسنده ایست رانده شده به خارج وبهتراست گفته آید گریزانده شده به خارج ولی خوشبختانه کتاب کبیر سمفونی مردگانش دروطن اجازه ی انتشاریافته.درهمین کتاب خانواده های (آرمانی)یادشده نمونه ی خلق وخوی خوش وسازگار وشریک دائم درغم ودرد مردم وطن هستند.از عکاسها وفیلمبردانان وسینماگران وسینما راه اندازان وسینما داران(آرمانی)چیزی نمینویسم که تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل.تازه یادم آمد یک تا عکاس (آرمانی)درسریال دائی جان ناپلئون(خره)هست که حیفمان آمد ازاو یاد نشود.
این یک تا دوست هم که نوشته ی جمال زاده را گذاشته بوسیار بوسیار کارخوبی کرده این تنهایک متن ادبی زیبا نیست یک سند تاریخی است یک تا کامنت گذار خانم هم سایتی را معرفی کرد که ما رفتیم ودیدیم ونزدیک بود از ظلم عثمانی اسلامی چشمانمان لوچ بشود.تازه دراصفهون خودمون من به آنسوی ژاینده رود برفتم وبدیدم کلیساهائی بس باشکوهتر وخوش بوتر از مساجد خودمان .خلاصه دوستی دارم که هر وقت از ظلم انسان به انسان سخن میرود تند تند راه میرود وهی (سیغار)میکشد وهی حرص است که میخوردخوردنی
خلاصه ایران ما یک ملت موزائیک است خوبیش هم به این است این همه تنوع به دین ومذهب ومسلک ومرام رنگ به رنگ تنها زور به فشار کسانی می آورد که ایران را یک رنگ ورو به یک سو میخواهند
ولی بنا به گفت خود شما خوشحالم که هر قوم وقبیله ومسلکی با روسای دیوانی مشکل دارند فعلند (آرمانی ها همچنان به شربت سازی مشغول وبسیارانی از قبل آنهامشعوفند

بای بای

شما باز از آرمانیان سخن راندید؟
ولی من یک روزی در یک جایی داخل یکی این مکان های آرمانی شدم به جهت سد جوع. گناهم گردنت که فکر کنی من در آن روز قصدی به غیر از سد جوع داشتم. این آقای آرمانی هر کس که می آمد به داخل مغازه اش و چیزی غیر از غذایی برای سد جوع بود، داد می زد:
آقا نداریم. نداریم. نداریم.نداریم.
و ما آن روز کارمان این شده بود که ناهارمان را لفتش بدهیم و ببینیم رکورد این نداریم ها به چند میرسد؟ که بیش از چهار بار نشد.

ر و ز ب ه سه‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:45

خواهش میشه :)
خوشحال میشم در یادداشت تازه من رو کمک کنی!
راستی بهم بگو که این بار هم نیازی به چشم افراز (عینک) هم بود یا خیر!

روز خوش.

نه خوب شده بود. یکی دو دور دیگه خوندمش.

نیلوفر سه‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 00:46

شما مواظب باشید که با گذاشتن اینگونه صور قبیحه و دلجویی از موسیو های کالباس فروش قبل از انقلاب و مادام های اب حیات ساز بعد از انقلاب که موجب گسترش بساط عیش و عشرت میشدندو میشوند باعث پائین کشیدن کرکره دکانتون نشوید.

آن وقت مجبوریم خودمان کرکره مان را بکشیم.

ر و ز ب ه دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 20:11

« با گاری و عربانه از بغداد و حلب بجانب استامبول براه افتادیم . از همان منزل اول با گروه های زیاد از ارامنه مواجه شدیم که بصورت عجیبی که باور کردنی نیست و ژاندارمهای مسلح و سوار ترک آنها را پیاده بجانب مرگ و هلاک میراندند .

ابتدا موجب نهایت تعجب ما گردید ولی کم کم عادت کردیم که حتی دیگر نگاه هم نمی کردیم و الحق که نگاه کردن هم نداشت . صدها زنان و مردان ارمنی را با کودکانشان بحال زاری بضرب شلاق و اسلحه پیاده و ناتوان بجلو می راندند .

در میان مردها جوان دیده نمی شد چون تمام جوانان را یا به میدان جنگ فرستاده یا محض احتیاط ( ملحق شدن به قشون روس ) بقتل رسانده بودند . دختران ارمنی موهای خود را از ته تراشیده بودند وکاملاٌ کچل بودند و علت آن بود که مبادا مردان ترک و عرب بجان آنها بیفتند .

دو سه تن ژاندارم بر اسب سوار این گروه ها را درست مانند گله گوسفند بضرب شلاق بجلو می راند . اگر کسی از آن اسیران از فرط خستگی و ناتوانی و یا برای قضای حاجب بعقب می ماند . برای ابد بعقب مانده بود و ناله و زاری کسانش بی ثمر بود و از اینرو فاصله به فاصله کسانی از زن و مرد ارمنی را میدیدیم که در کنار جاده افتاده اند و مرده اند یا در حال جان دادن و نزع بودند .

بعدها شنیده شد که بعضی از ساکنان جوان آن صفحات در طریق اطفا آتش شهوات حرمت دخترانی از ارامنه را که در حال نزع بوده و یا مرده بودند نگاه نداشته بودند . خود ما که خط سیرمان در طول ساحل غربی فرات بود و روزی نمی گذشت که نعشهایی را در رودخانه نمیدیدیم که آب آنها را با خود نمی برد . شبی از شبها در جایی منزل کردیم که نسبتاٌ آباد بود و توانستیم از ساکنان آن بره ای بخریم و سر ببریم و کباب کنیم دل و روده بره را همان نزدیکی خالی کرده بودیم .

مایع سبز رنگی بود بشکل آش مایعی ناگهان دیدیم که جمعی از ارامنه که ژاندارمها آنها را در جوار ما منزل داده بودند . با حرص و ولع هرچه تمامتر بروی آن مایع افتاده اند و مشغول خوردن آن هستند منظره ای بود که هرگز فراموشم نشده است . باز روزی دیگر در جایی اطراق کردیم که قافله بزرگی از همین ارامنه در تحت مراقبت سوارهای پلیس عثمانی در آنجا اقامت داشتند .

یک زن ارمنی با صورت و قیافه مردگان بمن نزدیک شد و به زبان فرانسه گفت : « ترا بخدا این دو نگین الماس را از من بخر و در عوض قدری خوراکی بما بده که بچه هایم از گرسنگی دارند هلاک می شوند » . باور بفرمائید که الماسها را نگرفتم و قدری خوراک به او دادم خوراک خودمان هم کم کم ته کشیده بود و چون هنوز روزها مانده بود که به حلب برسیم دچار دست تنگی شده بودیم . به حلب رسیدیم .

در مهمانخانه بزرگی منزل کردیم که « مهمانخانه پرنس » نام داشت و صاحبش یک نفر ارمنی بود . هراسان نزد ما آمد که جمال پاشا وارد حلب شده و در همین مهمانخانه منزل دارد و میترسم مرا بگیرند و بقتل برسانند و مهمانخانه را ضبط نمایند . بالتماس و تضرع درخواست مینمود که ما به نزد جمال پاشا که به قساوت معروف شده بود رفته وساطت کنیم . می گفت شما اشخاص محترمی هستید و ممکن است وساطت شما بی اثر نماند .

ولی بی اثر ماند و چند ساعت پس از آن معلوم شد که آن مرد ارمنی را گرفته و به بیروت و آن حوالی فرستاده اند و معروف بود که در آنجا قتلگاه بزرگی تشکیل یافته است . خلاصه آنکه روزهای عجیبی را گذراندیم .

حکم یک کابوس بسیار هولناکی را برای من پیدا کرده است که گاهی بمناسبتی بر وجودم تسلط پیدا می کند و ناراحتم می سازد و آزارم می دهد .



ژنو 25 خرداد 1350 سید محمد علی جمال زاده

من این کتاب را ندیده ام. در اینجا دوستانی از آن نام بردند و یاد کردند. چه خوب کردی که بخشی از آن را برایم نوشتی.
ممنون.

ابوغریب بخارائی دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 19:29 http://kheyzaran.blogsky.com


ما باز هم آمدیم
بیگی منو!!!
باری خوشا به تنشنگی ات ما به مسیو ها قنا عتیدیم ودیگر از مادامها صحبتی به میان نیاوردیمی چون بدانستیمی از آون هاسخن(خ مضموم)فرمودن تورا آنچنان بگرداند که میل به راه انداختن بساطی در بستانی نمائی راستش را بخواهی همان مرغ وماهی وسیب زمینی سرخ کردن وسوسیج و کالباس ومخلفات دادن کافی نیست که هر مسیو ومادامی بلکم که بچه هاونوه اه ونیجه ها ونبیره های آنها را جواز رفتن بهشت باشد؟؟؟

ولی خوب درین دنیا که مادیده ایم ومیشوناسیم!!!
هنوز که هنوز است جانورانی هستند که اگرچه بردوپا بایستندی وراه روندی ولی ته آرزوهایشان این باشدی که چنگالی چون چنگال ببرها ودندانی چونان دندان یوزها داشته باشند ی که با آنها هجمه کنند وبردرند وبرجاوند!!!

اشعارات:(مربوط یا نامربوطش را ببخش بخشیدنی!!!)

برگی ازخورجین ادبیات مادرانه کهنه است
دلا یاران سه قسمند گربدانی
زبانی اندونانی اندوجانی
به نانی نان بده ازدر برانش
تو نیکی کن به یاران زبانی
ولیکن یارجانی را نگهدار
به پایش جان بده تا میتوانی

هرچه اصاریدیم که حالا یار جانی هم اولا نیست اگرم بباشد خوب به دوست داشتن ومحترم شماریدنش رضا بده نشد که نشد که نه حتما باید برایش جان داد هرچه گفتی ای باباکوتاه بیائید بازهم نشد که نشد

این اشعارات جامعه شناسانه واخلاقی جات امید است سبب تاثیرات برکسانی باشد که در بردریدن وبرجاویدنی دمی آسوده نمینشینند
تحریر شد همین امروز آخرالوقت

اصلن همانا که به درستی چنین است و جز این نیست که ما هم دیر گاهیست از شما چه پنهان دیگر در مغازه های موسیوهایی که خیلی هاشان با کاتالیزور اتریش به آمریکا رفته اند اثری از نوشابه های نامشروع نمی بینیم. ولی باز هم موسیوها مرغ و ماهی و سیب زمنی و سوسیس و کالباکس و ایناشان انسان را هوایی می کند. لعنت بر شیطان.
بیت:
چیزی یادم نیامد که با این متن بخواند. ولی نه یادم افتاد:
دوش از عرش می آمد سرودی عقل گفت
قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می کنند

کمال دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:54 http://baroonedeltangi.blogsky.com

سلام
مخلصیم آقای مهدی بهشت
والله بشر چه بشریه تورو خدا می بینی
یه سری نمی تونن یه مرغ بکشن
یه سریشون مثل مورچه آدم می کشن
لازم به ذکره محسن خان که هلوکاست با پول خود یهودی ها انجام شده
بعدش هم اگه منظورتون آقای محمود هست باید به عرضتون برسونم که ایشون گفت اگه هلوکاست رو آلمانی ها کردن چرا فلسطینی ها باید قتل عام بشن؟
شما موافقید که انتقام نازی هارو از فلسطینی ها بگیرن؟
البته بنده هم مثل شما از فلسطین آلرژی گرفتم
ولی حرف حق جواب نداره داره؟
اگه بد می گم بگو بد میگی
یا رحیم

با هرچی انجام شده. بله من هم میدانم که در هولوکاست اصلن یهودیان ثروتمند اعدام نشدند.
ولی محمود از بیخ و بن منکر قضیه است. یعنی نه محمود که یک خط فکری در جهان معتقد است که قضیه از بیخ و بن دروغ است.
هولوکاست محکوم است حالا هر کسی مسببش بوده.
در ضمن من از فلسطین آلرژی نگرفتم. از فلسطین جمهوری اسلامی آلرژی گرفته ام.

ر و ز ب ه دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:29

همین چند زمان پیش هم از جمال زاده فقید یادداشتی رو خوندم که ر ژنو در این مورد نوشته بود.. اگر دیدم می فرستم از همین جا.

این فرتور ها هم به همان سال هاست..
ببینید..

http://www.sharghian.com/aks/images/geno16.jpg

http://www.sharghian.com/aks/images/geno21.jpg

http://www.sharghian.com/aks/images/geno24.jpg

http://www.sharghian.com/aks/images/geno24.jpg

http://www.sharghian.com/aks/images/geno34.jpg

http://www.sharghian.com/aks/images/geno45.jpg

فرناز یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 21:58

این هم مثل خیلی بی رحمی های فجیع دیگر از مواردی است که باعث می شود از خودم سوال کنم چه کسی و به چه دلیلی گفته انسان اشرف مخلوقات است ؟
فکر می کنم تاریخ دقیق آن ۲۴ اپریل است . دوستان نازنین و ارمنی ام ( که اسم یکی از آنها هاسمیک است ! ) همیشه برای یادآوری ایمیلی می فرستادند و امسال نه .. این باعث شد فراموش کنم و به هر حال ممنون از یادآوری شما .. خیلی چیزها در زندگی ما آدمها است که یادآوری آن خوشایند نیست اما بشدت ضروری است .

حتمن باید یادمان بماند.
لینک این متن را برای ایشان بفرستید. شاید مرحمی برایش باشد.

شمس یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 21:31

ضمن احترام و یک دقیقه سکوت به احترام انها
یاد اوری این نکته ضروری است که ارامنه هم در قراباغ دست به جنایاتی هم وزن با این جنایت زدند ۱۵ سال پیش
یکی از نکات اموزنده دریدن شکم و بر سر نیزه زدن نوزادان بود انها که رستند و فرار کردند ماه ها کف پا هاشان را مداوا کردند
همیشه در تاریخ از این کارها بوده و هست و
اصولن چرا نسل تازه برجهیده از میمون دارد گرگ میشود
ادم کشی یک نفرش هم برای بشریت ننگ است و
هیچ
ویک شعر ترکی
میللتین توربا وورانماز باشینه هر بی هنر

ماللالیق آساندی گر سنده بیرین آ لدات گوراخ
با اجازه و عرض پوزش ترجمه

هر ادم بی هنری نمی تواند به سر ملت توبره مثل چارپایان بزند

تو هم اگر میگی ........... اسان است بیا یک نفر را بفریب

این که ارامنه چه کردند در قره باغ هم جای خودش را دارد. همین طور که به قبل برویم می رسیم به این که هابیل قابیل را کشت. چرا که قتل عامی که چندین سال پیش در بوسنی و .... شد را گفتند مسلمانان تقاص جنگ های صلیبی را دارند می دهند. و .....
ما که این همه تورکی می دانیم نفهمیدیم که توی آن چند نقطه باید چه بنویسیم؟

ابو غریب بخارائی یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 19:52

مردم چشمم به خون آغشته شد
درکجا این ظلم باانسان کنند؟؟؟
(حضرت حاقظ)

اینکه گفته بیامدستی که:

(مسیحی نیست -که اگربببودی -بودندی کسانی که وی را بر صلیب کنندبرصلیب کردنی)

وباز بیامدستی که:
(گذشته چراغ راه آینده است)

مرماراوشماروبلکم همگان رااین مقدمات فرابرکشد به تفسیراتی که زانها می بشود نتایجی استنتاج نمود استنتاج نمودنی

که اگر دموکراسی حاکمیت اکثریت باشدی باحفظ حتمی حقوق اقلیت لاجرم هم چنانی که حکام خودکامه وناخودکامه حکومت ها نزد خودبه هزار حیلت ونیرنگ قانون اساسی بربرند وبردوزنددارندی مردمان نیز بایدی برای خویش قانون اساسی خویش داشته باشدندی تا بلکم که با کنترل نظم واس واساس دموکراسی راه بربندندبه خودکامگانی که چون مسیح یابندفی الفور وی به صلیب کنند برصلیب کردنی.

خوشبختانه قانون اساسی مردمان سراسر دنیا تدوین یافته ودردست است وآن چیزی نباشد ی جز اصول مترقیه اعلامیه ی جهانی حقوق بشر که گر کمک کنید وکمک کنیم وکمک کنند وتحقق یابد شاید شاید بتوان راهی برای سدنمودن راه خون ریزان یافت هم اکنون هم نسل کشی هم اکنون هم نقض حقوق بشر هم اکنون هم قاچاق زن وکودک ومواد مخدر واسلحه وگروههای تندرو بخوبریده ودرکوه نشسته همان کنند که هیتلریان وعثمانیان نمودندی همان کنند که صدام معدوم با کردان بکردی وهمان کنند که دربیست سال پیش همین دور وحوالی خودمان بکردندی

ظلم وکشتار واحد ندارد که مراورا به کیلو ومقدارسنجند ظلم وبی داد وکشتار درمورد یک نفر هم ظلم است چه رسد به نسل کشی.

البت یادمان چخدی که گفته آید که:
دادگاه بین الممل !!!جنایتکاران جنگی هم اگر گردن کشد وقدی راست کند بلکم که راه برخودکامگانی بربندند که درطلیعه ی قرن بیست ویکم اگر از مهار زنجیر وطویله قدرتهای بین المملی خارج گردند همان کنند که کرده اند وبرما همان رود که برباخه رفت!!!

باری (دروغ چرا)ما از چشممان بدی دیده ایم ازبرادران سنی ویهودی وارمنی وبیشترتر زرتشتی وچه وچه خودمان بدی که ندیده ایم هیچ بسی بوسیار خوبی ها هم دیده ایم .اللبخصوص !!!هموطنان ارمنیمان که تا توانستند دوراز چشم زاهدان ریائی بار زخمت هزار خرابات را در غبض وبسط زمانه به دوش کشیده گلوی خشک جماعاتی را پیوسته به نرمش شربتهای خوش گوار تازه فرموده تازه فرمودنی.

کیست که درکتاب ذهنش موسیوی آنتیکی به یادگار نداشته باشد.آهای هموطنان ارمنی من باشما در احساس دردورنج حاصل ازظلمی که ابلهان تشنه ی خون به شما رواداشته اند شریکم

باحترامات

ما از آن جا که خودمان یک پنجاه درصدی ارمنی هستیم از جانب همین درصد خودمان از شما تشکر می فرماییم فرمودنی.
این آخرهای کامنتت خیلی تشنه مان کرد.

پروانه یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:48 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

این کشتارهای غیر انسانی بارها در زمان ها و مکان های مختلف به بهانه ها ی مختلف اتفاق افتاده و هر روزه به شکلی دیگر می افتد.
چند سال پیش از جمال زاده در این باره خوانده بودم که در هنگام کشتار ارامنه از در حال گذر از ترکیه بوده است یاد تلخی از آن سفرنامه در ذهنم مانده است.
"
http://www.ourararat.com/far/f_jamal.htm
خلاصه آنکه روزهای عجیبی را گذراندیم . حکم یک کابوس بسیار هولناکی را برای من پیدا کرده است که گاهی بمناسبتی بر وجودم تسلط پیدا می کند و ناراحتم می سازد و آزارم می دهد ."


مادر بزرگ من -مادری- خود اسیری رسته از بند این فاجعه بود. آن وقتها که کوچکتر بودم تعاریف از آن دوران می کرد مانند قصه. که بزرگتر شدم و خواستم که بنویسمشان دیگر نبود که برایم تعریفشان کند.
تصویری محو از آن چه که برایم گفته در ذهنم باقی است.

پت یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:54 http://iampat.keykoja.com

هولوکاست و کشتار ارامنه، خیلی تشبیه جالبی بود.

البته از نظر عدد متفاوتند
کشتگان ارامنه از یک تا یک و نیم میلیون نفر تخمین زده می شود. و هولوکاست از دو تا سه میلیون نفر.

حسام یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 07:47 http://hessamm.blogsky.com

چند سال پیش یه روز از شرکت تهران فراژه داشتم برمی گشتم خونه دیدم یه عالمه ارمنی دارن توی خیابون قائم مقام تظاهرات می کنن. پرسیدم چه خبره؟ گفتن برای کشتار آوریل ارامنه اس.
سال بعدش دوباره دیدم یه عده دارن تظاهرات می کنن، پرسیدم همینو گفتن! تازه فهمیدم قضیه مال نود سال پیشه و ارامنه دارن سالگرد می گیرن!

تنها کلیمیان این جا نمی توانند سالگرد هولوکاست را بگیرند از ترس ماموت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد