ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
موضوع انشایی که آموزگار محترم ما گفتهاند که بنویسیم بسیار موضوع پند آمیزی است. و ما میتوانیم از آن پند بگیریم. و به مملکت خود خدمت کنیم و آدم مفیدی برای او باشیم. فصل زمستان را ما چون خودمان سرمایی هستیم، راستش زیاد که نه کم هم دوست نمی داریم در صورتی که می گویند اگر فصل زمستان نبود بهار هم نبود حالا چرا ما نمیدانیم و امیدواریم که آموزگار محترم ما یک بار دیگر برای ما شرح دهند. آن یکی دو باری که شرح میدادند ما حواسمان پرت بود و خوب یاد نگرفتیم. راستش این حسام ما را با بازیگوشی سرگرم کرده بود که ما به درس گوش ندهیم و نمره بد بگیریم که خودش شاگرد اول بشود. تازه می گویند اگر فصل زمستان نبود تابستان و پاییز هم نبود. این دیگر خیلی سخت است که ما توضیح بدهیم. این موضوع را آموزگار ما هم برایمان شرح نداده است چون فرمودند درس سال آینده است و امیدواریم در سال آینده که به کلاس بالاتر میرویم آن را شرح بدهند. یادمان باشد که سال آینده که خدا را شکر میکنیم که به کلاس بالاتر رفتهایم پهلوی حسام ننشینیم و به ناظم محترمان بگوییم جای ما را عوض کند. در ضمن تا دلتان بخواهد میتوانیم فواید تابستان را بنویسیم. و همین طور پاییز را. به طور مثال عکسی را که در زیر عکس زمستان نشان دادهایم و عکس خواهرمان است در روزهای آخر پاییز گرفتیم. ببینید چقدر عکس روشن است و با طراوت و پاییزی. بر عکس، عکس بالا که چقدر تیره است. چون هم شب است و هم زمستان سرد و برفی و خشکسالی و یخبندان زمستانی.
.در ضمن یکی از معایب زمستان که خودمان با چشم خودمان دیدیم اینست که دسته چترها در زمستان میشکند. همین چتری را که در عکس بالا ملاحظه میکنید و دست خواهرمان است دیشب دستهاش شکست زیرا ما با این چتر به درختهایی که با لگد نمیتوانستیم ضربه بزنیم و برفش را بریزیم ضربه زدیم و دسته چترمان شکست در صورتی که در تابستان دسته چترمان نمیشکند.
یکی دیگر از فواید فصل زمستان باریدن برف است از آسمان لایتناهی. لایتناهی یعنی لاجوردی و آبی آسمانی. که رنگ قشنگی نیست چون ما پرسپولیسی هستیم و قرمزیم و از هرچی رنگ آبیه بدمان میآید. در ضمن بگوییم هرکسی به رنگ قرمز توهین کند و از آبی تحریف کند کامنتش را پاک میکنیم. بی خودی به خودتان زحمت ندهید که در این بارش برف زیبای زمستانی که آموزگار محترم ما فرمودهاند کامنتهای آبی بگذارید.
آخرین فایده زمستان اینست که میتوانیم مانند عکسی که میبینید و ما از آلبوم کندهایم و اینجا چسباندهایم به پارک برویم و قدم بزنیم و برف بازی کنیم. چرا که به میمنت برف، مدارس تحطیل میشود. ولی ما دوست نداریم مدرسه تحطیل شود زیرا از درس عقب میافتیم و فرد مفیدی برای میهن خود نمیشویم. ولی بچهها مواظب باشید که پایتان لیز نخورد و خدای نخواسته بشکند وقتی زمین میخورید. اگر پایتان بشکند از امتحانات عقب میافتید و مجبور میشوید که سال آینده هم در همین کلاس باشید و وقتی ما به کلاس بالاتر رفتیم و داریم فواید پاییز را مینویسیم شما دوباره باید فواید زمستان را بنویسید.
یکی دیگر از فواید زمستان را که یادمان افتاد که بنویسیم ولی حسام ما را اذیت کرد و یادمان رفت این بود که وقتی داشتیم زنگ قبل این انشاء محترم را مینوشتیم حسام باز ما را اذیت کرد که چرا عکس دخترت را نوشتی این عکس خواهرت است. ما برای اینکه آموزش و پرورش محترم ما را از کلاس روزانه به کلاس شبانه و اکابر منتقل نکند این را نوشتیم و امیدواریم آموزگار محترم ما و دانش آموزان ترقی که فردای کشور را میسازند و مانند پل هستند برای ترقی آینده و پیشرفت چقلی ما را نکنند که ما را به کلاس اکابر بفرستند.
و اما آخرین فایده زمستان این است که قدر نعمات تابستان را میدانیم. مثلن در تابستان به کنار دریا میرویم ولی در فصل زمستان جاده چالوس بسته است و دریا هم یخ زده و نمیتوان ماهیگیری کرد.یادمان افتاد که چی میخواستیم بنویسیم. درمورد یکی دیگر از فواید زمستان محترم است که گاز کم می شود و قط می شود که باید کم مصرف کنیم که به مردم دیگر گاز برسد. ولی ما نمیدانیم اگر گازمان قط شود چه بکنیم. زیرا علاءالدین نداریم و اگر هم داشتیم نفت نداریم. امروز هم روزنامههایی که تعطیل بودند ننوشتند و از تلویزیون دیدیم که عدهای از هممیهنان عزیزمان همین که دیدند فشار گاز کم شده با تخصص همیشگیشان که نزد ایرانیان است و بس کنتور گازشان را دست کاری کردند و پیچهایش را شل کردند که خودشان فشار گازشان را زیاد کنند و گاز هم منفجر شد و آتش سوزی شد و عدهای از آنها کشته شدند و حتا ما که دانش آموز دبستان هستیم فهمیدیم که کار بسیار احمقانهای کردهاند مثل خیلی دیگر از کارهایشان. چشمشان کور. در ضمن اگر گاز نباشد احتمالن برف، ببخشید برق هم نداریم. توی آپارتمان هم که کنده درخت نمیتوانیم بسوزانیم هر چند کنده درخت هم نداریم. البته اگر مجبور باشیم باید میز و صندلی هامان را بسوزانیم. ضمنن دیشب که گازمان قط شده بود ولی هنوز برقمان قط نشده بود یک لامپ زیر میز ناهار خوریمان روشن کردیم و رویش را لحاف انداختیم و مثل کرسی رفتیم زیرش و از گرمای روحبخش و تابستانی کرسی استفاده کردیم تا از سرما نمیریم و بتوانیم در آینده به میهن و آب و خاک خود خدمت کنیم. به قول شاعر شیرین سخن:
برو کار میکن مگو چیست کار / که سرمایه جاودانی است کار
این بود موضوع انشاء این هفته که امیدواریم آموزگار محترم ما از آن خوششان آمده باشد.
من هشتم هستم معلممون گفتش یه انشا برای تصویر نویسی باشع میشع راهنماییکنید. باتشکر
انشا باید متنی باشه که خود شما می نویسی. این متن را خود شما می تونی هر کاریش بکنی. کم و زیاد کنی و واژه ها رو عوض کنید. چیزی که من بگم میشه مال من نه مال شما. بعدش اگه معلمتون از متن ایرادی بگیره و شما نتونی ازش دفاع کنی خیلی بد میشه. متن مهم نیست که خوب باشه. همین که شما خودت نوشته باشی خوبه و اررزشمنده.
چیه؟ آبی هستی؟
اولن این حماسه ای که مسیولان در این سرما و وضعیت بد سخن از افرینش حماسه میزنند در مقابله با این وضعیت را تبریک عرض میکنیم
دو سه شب پیش یکی از بجه های فامیل یک کاغذ کپی داد دستم که موضوع انشا بود زمستان را تعریف کنید مال یک شاگرد زرنگ راهنمایی یکی از روستا های مراغه من از دو صفحه چیزی نفهمیدم ولی مساله این بود که معلم ناجوانمرد ان انشا را به شهر اورده بود و کپی کرده و جهت تمسخر به بچه های کلاس شهر داده بود
افسوس که این حیوانات نام معلم بر خود میگذارند و ....
البته من از طریق اموزش پرورش اقدامات لازم را انجام خاهم داد والخ
دوست داریم
من با شما همدردی میکنم. گاهی حیف از لفظ حتا حیوان برای این گونه آدمیان.
آقا همه جمعیت سرما زده و متنفر از برف بیایین خونه ما زیر کرسی..نمیدونین چه حالی میده! (البته نوبتی بیایین که زیرش جا شیم!). گلناز یک عضو از جمعیت دفاع از حقوق برف و سرما !
ما رو بگذارین تو نوبت.
ما تو مدرسمون آموزگارمون گفته که اول انشامون مقدمه بنویسیم. منم یه مقدمه حفظ کردم از اینایی که قلم را در دست می گیرم و ...، پس آموزگار شما چرا بهتون اینو نگفته؟
ولی انگاری این کلاس انشا شما خیلی پر بار بوده انشا زمستونی شما و حسام واقعا حرف نداشت. ( امیدوارم زمستون زودتر بگذره. نمی دونم امسال چرا این فصل رو اصلا نمی تونم تحمل کنم)
گفته بود مقدمه بنویسیم منم نوشتم ولی حسام اون صفحه مقدمه رو پاره کرد.
من نه این زمستون که هیچ زمستون دیگری که خیلی گرمتر از اینهم باشه تحمل نمیکنم.
شما به جای عکس خاهر و دختر نباید بری اکابر بلکه برای پیری و فراموشی که اسم همکلاسی هات یادت رفته .مثلا به جای دارا مینویسی حسام .ضمنا زمستان فصل خوبی است اگر نبود شعر (( هوا بس ناجوانمردانه سرد است )) را چطور میبایستی بیان کنند ؟ حالا چند روزی برق و گاز نباشه مگه قدیمی ها که برق و گاز نبود از سرما میمردن ؟ به نظر من یکی دیگر از فواید زمستان این است که باید خداوند را شکر بگوییم که مثل بعضی ها بی تربیت نیستیم که در این قصل دلپذیر هم گاز و برقشون قطع میشه هم دست راست و پای چپشون .
در مورد همکلاسی ها باید بگم که من چندسال مردود شدم و حالا با حسام همکلاسی هستم. دارا درس خوند و الان سیکل هم گرفته.
خانوم خانوما قدیما که گاز و برق نبود نفت و هیزم بود و از سرما نمی مردن.
این فکرهای جدی در قالب شوخی شما در مورد نحوه ی گرم کردن،در صورت قطع گاز، از شما چه پنهان ناخودآگاه از مغز من هم عبور کرده بود .
راستی اگر بی خانمان دیدید به ۱۳۷ زنگ بزنید.
..
نوشته ی خوبی بود
با سپاس
من خودم در ازمنه گذشته بسیار در گیر این مشکل بوده ام و به این شکل روزگار گذرانده ام.
در محله ما تا چشم کار میکند بی خانمان نیست. حق باشماست در اوضاع و احوال فعلی کاری منطقی تر از زنگ زدن به ۱۳۷ نیست.
ممنون.
ای بابا. این که موضوع انشای کلاس ما بود!
مگه کلاس ما با کلاس شما فرق داره؟ توش که نوشتم تو منو اذیت کردی که نمره خوب نگیرم. حالا یادت رفته؟