ما بالاخره نفهمیدیم پوتین نباید توی شلوار باشد یا شلوار نباید توی پوتین باشد. اصلن شلوار باید باشد یا نباشد. همین طور پوتین باید باشد یا نباشد. غرض، طرحی از یک مدل پوتین که مدتی است با ایمیل های سرگردان می چرخد چندی پیش بدستم رسید. حیفم آمد برای رفع مشکل شلوار و پوتین آنرا در اینجا نگذارم. البته سایتی که عکس را فرستاده بود اشاره ای به این قضیه نکرده و با یک سری مدل های دیگر آن را ارائه کرده ولی به نظرم راه حل این معظل بزرگ کشور همین مدل است و لاغیر. نه شلوار است نه پوتین و هر دو هم هست. بدن نما هم نیست. کور باد آن چشم منحرفی که بتواند از زیر چنین پوتینی اندام عنصر خود فروخته و آمریکایی و اذهان و فریب خورده و اشاعه بی ناموسی و تشویش و…. را ببیند.
ضمنن نکند که این پوتین را با آن پوتین اشتباه بگیرید. این پوتین منظور چکمه است. کاش از اول نوشته بودم چکمه.
راستی، خبر دارید که دولت هم با این طرح امنیت اجتماعی مخالفت کرده است؟!
بابا انتخابات!
ای رفیقان، سرفرازان، جان در ره میهن خود بدهیم می مهابا...
.....
چه کسی میخاهد من و تو ما نشویم، خانه اش ویران باد.
......
هی! فلانی رو ندیدی؟
-گرفتنش
فلانی چی؟
اونم گرفتن.
فلانی؟
.....
این گارد دانشگاهی اخراج باید گردد.
.....
ساواکی گنده لاته ته کوچه سر خیابون قایم شده بپا از اون ورا که میری نبینتت.
بدو. گاردیا.
......
من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی، .....
.....
یاران خوب ما را آزاد اگر نسازید، تا آخرین دقایق نهضت ادامه دارد.
.....
.....
یاد و خاطره 16 آذر 1332، روزی که دانشگاه با خون قندچی، بزرگ نیا و شریعت رضوی گلگون شد، گرامی باد. سه تنی که سمبل کلیه کسانی هستند که جان باختند تا ما امروز، در این جایی که می بینید، باشیم!
طبق معمول بعد از رفتن یک هنرمند بیادش افتادیم. خودمان را عرض میکنیم. به ساحت مقدس شما اسائه ادبی نکردهایم.
یادمان میآید در عهد دانشجویی شعری را خیلی این طرف و آن طرف میشنیدیم. اوائل یک حس انقلابی با شعر داشتیم. یعنی بعد از شنیدنش میخاستیم که بلند شویم و انقلاب کنیم. که کردیم.
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست...
....
ولی بعد از انقلاب به روی سنگ قبرها کشیده شدیم. یعنی شعر ازسینههای ما به روی سنگ قبرها رفت. جالب اینجاست که وقتی در مقابل مزاری با این متن میایستیم، احساس میکنیم صاحب قبر حتمن از خودش نغمهای سرائیده و مردم به یاد سپاردهاند. آن وقت است که خیلی غصه میخوریم. غصه رشک برانگیزی هم میخوریم. غصه این که ما در طول عمر پربارمان تنها همین یک کار را نکردهایم. یعنی نغمهای نسرائیدهایم که مردم آن را به یاد بسپاردهاند.
ژاله اصفهانی شاعر ایرانی تقریبن همیشه در تبعید -۱۳۲۶ تا روز ۹ آذر ۸۶ به غیر از مدتی که بعد از انقلاب به کشور باز گشت و دوباره رفت- در بیمارستانی متعلق به اینگیلیسیای خبیث در لندن درگذشت. کسی که از کرانههای سنگواره و از مرزهای مسدود خسته بود و تمنا داشت که خاکستر او را بر دریا فشانند.
وی رها شد به درون آن چه که گفته بود و کرده بود.
نغمهای از خود به یادگار گذاشت که خرم بود و هست. به قول شاملو خاطره اش در گذرگاه ایام تا جاودان جاوید و به نیکی داوری خاهد شد. گیرم کسی نداند که شاعر ابیات زیر کیست. :
شاد بودن هنر است
شاد کردن هنری والاتر
لیک هرگز نپسندیدم من که چویک شکلک بی جان شب و روز
بی خبر از همه خندان باشم
بی غمی عیب بزرگی است که دور از ما باد
شاد بودن هنر است،
گر به شادی تو، دلهای دگر باشد شاد.
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود.
صحنه پیوسته به جاست.
خرّم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد.
***
هر روز صبح در آفریقا یک آهو از خاب بیدار می شود که می داند باید از شیر تندتر بدود تا طعمه نشود و یک شیر که می داند باید از آهو تندتر بدود تا گرسنه نماند.
مهم نیست که شیرهستی یا آهو، مهم این است که از طلوع آفتاب با تمام توان، بدوی.
نلسون ماندلا
البته مثل بزغاله هم دویدید، دویدید.
من
به غیر آن که بشد دین و دل از دستم / دگر بگو که ز عشقت چه طرف بربستم
اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد / به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم
چو ذره گرچه حقیرم ببین به دولت عشق / که در هوای رخت چون به مهر پیوستم
اگر ز مردم هشیاری –ای نصیحتگو- / سخن به خاک میفکن چرا که من مستم
بیار باده که عمریست تا من از سر امن / به کنج عافیت از بهر عیش ننشستم
بسوخت حافظ و آن یار دلنواز نگفت / که: "مرهمی بفرستم چو خاطرش خستم!"
***
مدتی است کارت خوب نیست. شبها ناراحت میخابی وخابهای بدی میبینی. هیچ خیری از دنیا ندیدهای ولی آینده خوبی در انتظار تست. چرا؟ والله و اعلم. مسافرت کن برایت خوبست. راز دل را به هیچ کس مگو که نامردان بسیارند. نذری داری ادا کن حتا اگر به حاجتت نرسیدهای. شاید رسیدی. نرسیدی هم نرسیدی. یک وقتی میرسی. ما که نرسیدیم. شاید تو برسی. از مکر و حیله دشمنان در لباس دوست غافل مشو. که دوست خیرش که به تو نمیرسد هیچ شرش هم ولت نمیکند. دل رحیم هستی. دلت را از مکر و حیله دوستان و دشمنان خالی کن مسلمن به مراد میرسی و ترقی میکنی. انشاءالله رحمن.
راستی! صدقه یادم رفت. صدقه بده دفع بلا کند.