بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.
بعد از بیست و سه

بعد از بیست و سه

همان اوقاتی که تب داریم و به مهتاب بد می گوییم. همه مان.

قهرمان

مردی در پارکی در نیویورک در حال قدم زدن بود. ناگهان مشاهده کرد که یک سگ بزرگ به دختربچه ای حمله ور شد و جان او را تهدید کرد. به طرفشان دوید و موفق شد سگ را کشته و جان دخترک را نجات دهد.

پلیس سر رسید. با تقدیر از عمل مرد به وی گفت: شما یک قهرمان هستید. فردا تمام روزنامه ها این را خاهند نوشت. یک قهرمان نیویورکی دخترکی را از مرگ حتمی نجات داد.

مرد گفت : ولی من نیویورکی نیستم.

- خب فردا همه روزنامه ها خاهند نوشت: یک قهرمان آمریکایی.............

- ولی من آمریکایی نیستم.

-پس کجایی هستی؟

- من ایرانیم.

فردا صبح تمام روزنامه های آمریکایی نوشتند:

یک بنیادگرای ایرانی به طرز وحشیانه ای سگی مظلوم را در پارکی در نیویورک کشت.

نظرات 10 + ارسال نظر
راحیل سه‌شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:02 http://www.rahill.blogsky.com/?Date=1386-05

غم انگیز است
اینگونه بودن
انسانی .........
چرا؟
اما نه
ما جهان سومیم
پس سخن کوتاه!

ایکاش جهان سوم بودیم. خیلی پایین تریم. خیلی.

پادرا یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 18:57

وای هم بد بود از این نظر که آدم می فهمه هنوز مهر و محبت در مقیاس بین المللی بوجود نیومده و خوب بود از این نظر که آدم میفهمه همه هم دوسش ندارن و یه فکری میکنه که محبت بقیه رو جلب کنه. این مرزهارو بر دارن درست میشه :)

مسیح سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 18:40

من نمیدونم چرا دوستان این جوک با مزه را اینقدر جدی گرفته اند. متنی با این مضمون به منهم ایمیل شد. البته از طرف دوستی در آمریکا و متن به زبان انگلیسی هم بود.

اتفاقن من هم از روی یک ایمیلی که یکی از دوستان از آمریکا فرستاده بود آن را نوشته ام.

الکس شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 15:18

واله قدیما که اون شاه مخلوق بود هر کی میخواست تو دلش جابگیره به توده ای ها فحش میداد و از شوروی بد میگفت و هر کی هم که خدای نا کرده تعریفی میکرد جاسوس بلا نسبت روسها میشد.
حالا هم باز مثل اینکه این قضیه داره واسه امریکائی ها تکرار میشه . مش قاسمم که تا قبر آة آه آه در مورد انگلیسها میگفت حالا روزی برسد که اگه دم عید کسی واسه یه لوقمه نان حاجی فیروز بشه انوقت بجرم همکاری با رژیم آپارتاید و یا ... مورد ضرب و شتم گروه فشار قرار بگیرد.بابا همه جای دنیا مردم خوب و بد وجود دارن و حساب انها از حساب حکومتشان جداست.

فیروزه شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:16

بر خلاف نظر دیگر دوستان به نظرم قضیه خیلی عادی می آد این اتفاقیه که تو کل دنیا داره می افته حالا در مورد ایران و آمریکا قضیه پررنگ به نظر می رسه شاید اگه دقیق تر به داستان نگاه کنیم می بینیم که ابن کاریه که حتی تو قضاوتهای روزانه ی خودمون از مسایل هم انجام می دیم نگید نه که بی انصافیه !!

رضا پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 22:52 http://rse.coo.ir

سلام مرسی از اینکه به وبلاگ من سر زدی اومدم وب تو دیدم
توی چند کلمه بگم زیبا و پر معناست موفق وپیروز باشی
RSE GROUP

مهین پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 21:21

من از شما که جوون قدیمی هستید و حتما به یاد دارید که اختلاف و دشمنی جطور شروع شد و چی شد که ما شدیم ایرانی تروریست و چه و چه ؟خواهش میکنم وبلاگتونو با این تبلیغات خراب نکنید .

با کدوم تبلیغات؟

حسام پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:31 http://hessamm.blogsky.com/

خب این همون تبلیغات رسانه ای است که می گویند! مگه ما توی ایران علیه غربی ها چنین چیزهایی نداریم؟ مگه روزنامه ها و تلویزیون ما هر طوری که دلشون می خواد اخبار نمی گن؟ خب اونها هم حق دارند اینکار را بکنند...
من اصلا موافق چنین چیزی نیستم اما حرفم اینه که اینها همه دو طرفه اس. صدتای اینجور چیزا با یه مرگ بر آمریکایی که ملت توی راهپیمایی های می گن برابر نیست.

دقیقن. تازه مشت محکمم که دیگه نور علی نوره.

تینا پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:54 http://redlife.blogsky.com/

این خیلی بی انصافیه..ظلم..کم لطفیه..تورو خدا از این نوشته ها نگذارین...من کارم به بیمارستان میکشه.

تو چرا؟ مگه اون سگه به تو حمله کرده بود؟
میدونی قضیه قضیه اون راننده هه و اون جوونکس. باید حسام توی یادداشتهای نیمه شبش بنویسه. میدونی. گوزیدیم.

زینب پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:26 http://zeynab73.blogsky.com

راست میگیدبه نظرم خیلی جالب بودوبلاگ قشنگی داریدموفق باشیند.

ممنون
البته متاسفم که راست میگویم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد